آشنایی با اصطلاحات و مکتب های سیاسی :
اگر چه مناسب بود ترتیب این اصطلاحات بر اساس حروف الفبا باشد، اما به خاطر آن که برخی از آنها از نظر مفاهیم مشابه هم هستند و یا شعبه ای از یکدیگر بودند، آنها را با هم آوردیم تا تسلط بر مطالب آسانتر گردد.
 امپریالیسم:
امپریالیسم از کلمه قدیم تر (امپراطوری) گرفته شده است. و این اصطلاح عنوان برای قدرت یا دولتی بوده که خارج از محدوده و کشور خود به زور به تصرف سرزمین ها و ممالک دیگر اقدام می کرده، و آنجا را جهت بهره برداری، تحت سلطه خود قرار می داده است. و معنای امپریالیسم با کلمه استعمار پیوندی نزدیک دارند. و امپریالیسم به امپریالیسم نظامی، اقتصادی و فرهنگی تقسیم می شود.



ادامه مطلب...
تاریخ: دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط میر محمد حسینی سفیدان جدید

 

حال که رسوا شده ام مـی روی؟
واله و شیدا شده ام مــــی روی؟

حال کـه غیر از تو ندارم کســــی،
وین ‌همه تنهـا شده ام می روی؟

حال که چون پیکـــر سوزان شمع
شعله سراپــا شده ام مـی روی؟

حــــال که در بـــزم خراباتیـــــــان،
همدم صهبــــا شده‌ام مـی روی؟

حــال که در وادی عشق و جنون،
وامق عذرا  شده ام مـــــی روی؟

حـــال کـــــــــه نـــادیده خریدار آن
گوهر یکتـــــــا شده‌ام مــی روی؟

حــــــال که در بحر تماشــــای تو،
غرق تماشـــا شده‌ام مــی روی؟

اینهمـــه رسوا تو مرا خواستـــی!
حال که رسوا شده‌ام مـــی روی؟




تاریخ: پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط میر محمد حسینی سفیدان جدید

 

1 - نوسازی :

-         نوسازی روندی مبتنی بر بهره برداری خردمندانه از منابع با هدف ایجاد جامعه ی نو

-         نوسازی نیروی مقاومت پذیری است که درگذر زمان بر سراسر جهان و همه ی تمدن ها گسترده خواهد شد

-         نوسازی کاربرد منظم ، حمایت شده و هدفدار انرژی های انسانی برای باختیار گرفتن عقلایی محیط طبیعی و اجتماعی انسان بخاطر مقاصد گوناگون بشری. (شوارتز)



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط میر محمد حسینی سفیدان جدید

 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات

 

اگرم حیات بخشی و گرم هلاک خواهی

سر بندگی به حکمت بنهم که پادشاهی

من اگر هزار خدمت بکنم گناهکارم

تو هزار خون ناحق بکنی و بی گناهی

به کسی نمی‌توانم که شکایت از تو خوانم

همه جانب تو خواهند و تو آن کنی که خواهی

تو به آفتاب مانی ز کمال حسن طلعت

که نظر نمی‌تواند که ببیندت که ماهی

من اگر چنان که نهیست نظر به دوست کردن

همه عمر توبه کردم که نگردم از مناهی

به خدای اگر به دردم بکشی که برنگردم

کسی از تو چون گریزد که تواش گریزگاهی

منم ای نگار و چشمی که در انتظار رویت

همه شب نخفت مسکین و بخفت مرغ و ماهی

و گر این شب درازم بکشد در آرزویت

نه عجب که زنده گردم به نسیم صبحگاهی

غم عشق اگر بکوشم که ز دوستان بپوشم

سخنان سوزناکم بدهد بر آن گواهی

خضری چو کلک سعدی همه روز در سیاحت

نه عجب گر آب حیوان به درآید از سیاهی

 




تاریخ: یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط میر محمد حسینی سفیدان جدید

 

رهی معیری » غزلها - جلد اول

 

این سوز سینه شمع شبستان نداشته است

وین موج گریه سیل خروشان نداشته است

آگه ز روزگار پریشان ما نبود

هر دل که روزگار پریشان نداشته است

از نوشخند گرم تو آفاق تازه گشت

صبح بهار این لب خندان نداشته است

ما را دلی بود که ز طوفان حادثات

چون موج یک نفس سر و سامان نداشته است

سر بر نکرد پاک نهادی ز جیب خاک

گیتی سری سزای گریبان نداشته است

جز خون دل ز خوان فلک نیست بهره ای

این تنگ چشم طاقت مهمان نداشته است

دریا دلان ز فتنه ایام فارغند

دریای بی کران غم طوفان نداشته است

آزار ما بمور ضعیفی نمی رسد

داریم دولتی که سلیمان نداشته است

غافل مشو ز گوهر اشک رهی که چرخ

این سیمگون ستاره بدامان نداشته است




تاریخ: چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط میر محمد حسینی سفیدان جدید

 

رهی معیری » غزلها - جلد اول

 

نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی

نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی

نه جان بی نصیبم را پیامی از دلارامی

نه شام بی فروغم را نشانی از سحرگاهی

نیابد محفلم گرمی نه از شمعی نه از جمعی

ندارد خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی

به دیدار اجل باشد اگر شادی کنم روزی

به بخت واژگون باشد اگر خندان شوم گاهی

کیم من ؟ آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان

نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی

گهی افتان و خیزان چون غباری دربیابانی

گهی خاموش و حیران چون نگاهی برنظرگاهی

رهی تا چند سوزم در دل شبها چو کوکبها

باقبال شرر نازم که دارد عمر کوتاهی




تاریخ: چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط میر محمد حسینی سفیدان جدید

 

رهی معیری » غزلها - جلد اول

 

با دل روشن در این ظلمت سرا افتاده ام

نور مهتابم که در ویرانه ها افتاده ام

سایه پرورد بهشتم از چه گشتم صید خاک ؟

تیره بختی بین کجا بودم کجا افتاده ام

جای در بستان سرای عشق می‌باید مرا

عندلیبم از چه در ماتم سرا افتاده ام

پایمال مردمم از نارسایی های بخت

سبزه ی بی طالعم در زیر پا افتاده ام

خار ناچیزم مرا در بوستان مقدار نیست

اشک بی قدرم ز چشم آشنا افتاده ام

تا کجا راحت پذیرم یا کجا یابم قرار ؟

برگ خشکم در کف باد صبا افتاده ام

بر من ای صاحبدلان رحمی که از غمهای عشق

تا جدا افتاده ام از دل جدا افتاده ام

لب فرو بستم رهی بی روی گلچین و امیر

در فراق همنوایان از نوا افتاده ام




تاریخ: چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط میر محمد حسینی سفیدان جدید

 

رهی معیری » غزلها - جلد اول

 

ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خویشم کند

بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند

زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم

غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند

نور سحرگاهی دهد فیضی که می خواهی دهد

با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند

سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا

وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند

بستاند ای سرو سهی! سودای هستی از رهی

یغما کند اندیشه را دور از بد اندیشم کند




تاریخ: چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط میر محمد حسینی سفیدان جدید

 

رهی معیری » غزلها - جلد اول

 

اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام

خارم ولی به سایهٔ گل آرمیده‌ام

با یاد رنگ و بوی تو ای نو بهار عشق

همچون بنفشه سر به گریبان کشیده‌ام

چون خاک در هوای تو از پا فتاده‌ام

چون اشک در قفای تو با سر دویده‌ام

من جلوهٔ شباب ندیدم به عمر خویش

از دیگران حدیث جوانی شنیده‌ام

از جام عافیت می نابی نخورده‌ام

وز شاخ آرزو گل عیشی نچیده‌ام

موی سپید را فلکم رایگان نداد

این رشته را به نقد جوانی خریده‌ام

ای سرو پای بسته به آزادگی مناز

آزاده من که از همه عالم بریده‌ام

گر می‌گریزم از نظر مردمان رهی

عیبم مکن که آهوی مردم‌ندیده‌ام




تاریخ: چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط میر محمد حسینی سفیدان جدید

 

رهی معیری » غزلها - جلد اول

 

چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی

چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی

من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم

تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی

خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم

تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی

ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی

من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی

در سینه سوزانم مستوری و مهجوری

در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی

من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی

من سلسله موجم تو سلسله جنبانی

از آتش سودایت دارم من و دارد دل

داغی که نمی بینی دردی که نمی دانی

دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم

کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی

ای چشم رهی سویت کو چشم رهی جویت ؟

روی از من سر گردان شاید که نگردانی

 




تاریخ: چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط میر محمد حسینی سفیدان جدید

 

عبید زاکانی

 

اگر داری تو عقل و دانش و هوش

بیا بشنو حدیث گربه و موش

بخوانم از برایت داستانی

که در معنای آن حیران بمانی



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط میر محمد حسینی سفیدان جدید

گونه هاي مختلف ليبراليسم

ليبراليسم در غرب، از آغاز ظهورش تاكنون، تحولاتي را پشت سر نهاده و صورت ها و اشكال مختلفي يافته است كه به آن ها اشاره مي كنيم: 5

- ليبراليسم كلاسيك (يا بورژوازي). كارل ماركس در توصيف همين نوع دولت گفته بود كه دولت مدرن، كميته اجرايي بورژوازي است؛ زيرا ليبراليسم كلاسيك مبتني بر حمايت از نظام سرمايه داري رقابتي و سلطه طبقات تجاري و صنعتي بر دستگاه حكومت بود. در اينگونه از ليبراليسم، مشاركت سياسي و حق رأي، محدود به مردان و سرمايه داران و ثروتمندان بود. از ديگر اصول آن، محدوديت دخالت دولت در حوزه خصوصي افراد، فردگرايي و اين فكر بود كه انسان به موجب توانايي هاي عقلي خود، موجود مختار و مستقلي- نسبت به هر مرجع اقتداري و از جمله خداوند- است كه مي تواند بر طبق آراء و عقايد خودش زندگي كند.



ادامه مطلب...
تاریخ: دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط میر محمد حسینی سفیدان جدید

سید جمال الدین کیست؟

جمعی از تحلیلگران تاریخ سیاسی یک قرن اخیر جهان اسلام، چنین تصورکرده اند که اندیشه سیاسی سیدجمال‌الدین اسدآبادی که با شیوه انقلاب و نوگرایانه درتفکرسیاسی اسلام همراه بوده است، زیربنای نهضت های احیای تفکردینی درجهان اسلام است



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط میر محمد حسینی سفیدان جدید

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 36
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 136
بازدید ماه : 136
بازدید کل : 5639
تعداد مطالب : 106
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1





اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

خدمات وبلاگ نویسان جوان