اصطلاحات جامعهشناسی و علوم سیاسی
آگاهی از معنای اصطلاحات درهرعلمی اولین قدم در شناخت آن علم و توافق بر روی
مبانی آن است . اصولا بدون شناخت ازمفاهیم واصطلاحات هرعلم هرگونه بحثی در آن علم
برای رسیدن به یک توافق اجمالی امکان پذیر نیست . با توجه به ضرورت این امر بهتر
با بعضی از اصطلاحات مهم و کلیدی جامعه شناسی و علوم سیاسی با
رجوع به فرهنگ نامه های معتبر دراین زمینه ها ، آشنا شويم
خلاصه انديشه ها كارل ماركس
ماركس پايه و اساس كار خود را تحليل و بررسي دوره هاي تاريخي قرار مي دهد . او مي گويد جامعه از توازن نيروهاي متضاد ساخته شده ، نه رشد، آرام بلكه موتور پيشرفت تاريخ نبرد بوده يعني نيروي برانگيزاننده ي تاريخ همان شيوه ي ارتباطات انسانها در رهگذر كشمكشهايشان برا ي به دست آوردن زيست مايه از چنگ طبيعت است .
خلاصه کتاب:کالبد شکافی چهار انقلاب(کرین برینتون)
معانی مختلفی از انقلاب ذکر شده ویه گونه های مختلف خطاب میشود در مفهومی عام معنایی در حدود یک دگرگونی شدید و ناگهانی دارد.هرچند انقلاب را برای نشان دادن دگرگونی بیان میکنیم اما معنای بسیار دقیق تر ان را در نظر داریم.انچه مورد نظر ماست جانشینی گروهی است که تا بحال صاحب منصب حکومت نبودند و حال به این مقام میرسند.به هرحال هرچه انقلاب را در نظر گیریم در نیمه سده بیستم موضوعی بحث برانگیز شده است در تحلیل امور انسانی بی طرفی کاری بس مشکل است بسیاری میگویند درهنگام توصیف یک رخداد باید از افراد ان واقعه اعلام برائت کنیم درغیر این صورت به نتایج درستی نمیرسیم.هدف ما ازاین بررسی بدست اوردن تخمینهایی در باب ۴ انقلاب امریکا،فرانسه،روسیه و انگلیس است.
خلاصه تاريخ ايران قبل و بعد از اسلام
شاید بسیاری باور ننمایند که از سال سی.ام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال 1344ه.ق(=1304ه.خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان می.باشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کرده.اند
• در جریان اولتیماتوم روسیه مجلس دوم منحل گردید
• یک سال پس از تشکیل مجلس سوم به دلیل شروع جنگ جهانی اول مجلس تعطیل گردید.
مکتب های سیاسی1
,امپریالیسم,سوسیالیسم,کمونیسم,
دموکراسی,کاپیتالیسم,ناسیونالیسم,
فاشیسم,فئودالیسم
لقمه اول از علم سياست
تعریف سیاست,مرزهای دانش سیاسی,
تحول تاریخی در مفهوم سیاست,تعریف دولت,
تعریف حکومت,تمایزات دولت و حکومت
دلم جز مهر مه رويان طريقی بر نمیگيرد
ز هر در میدهم پندش وليکن در نمیگيرد
خدا را ای نصيحتگو حديث ساغر و می گو
که نقشی در خيال ما از اين خوشتر نمیگيرد
حافظ6
دهان تنگ شيرينش مگر ملک سليمان است
که نقش خاتم لعلش جهان زير نگين دارد
بنازم دلبر خود را که حسنش آن و اين دارد
حافظ5
شربتی از لب لعلش نچشيديم و برفت
روی مه پيکر او سير نديديم و برفت
گويی از صحبت ما نيک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسيديم و برفت